یوسف
های گم گشته و هرگز بازنگشته!
خانواده هایی که با تحمل رنج سالیان، در جلوی درِ زندانها و بیدادگاهها، بی تاب و بی قرار در آرزوی بازگشت «پرستوهای مهاجر» به خانه و کاشانه خویش بودند و در پی عزیزان دُردانه خود به هر دری میزدند... چه بسا بسیاری شان چشم انتظار و دلسوخته سر بر بالین مرگ نهادند در حالیکه تا آخرین دم حیات با خود و خدای خود زمزمه میکردند:
یوسف گم گشته باز
آید به کنعان غم مخور – کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
و این حکایتی است از سرگذشت و سرنوشت تنی چند از یاران
و همبندان دلاورم از خیل بندیان زندان اصفهان... آن یوسف های گم گشته و هرگز
بازنگشته!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر