به کدامین گناه کشته شدند؟

به کدامین گناه کشته شدند؟

(خاطراتی از زندان اصفهان تحت حاکمیت ملایان – قسمت  دوم)
 مدتها بود روی چمن های محوطه داخلی سپاه پاسداران اصفهان با چشم بند نشسته بودم.... بار اولی نبود که توسط گزمه های آخوندی دستگیر میشدم و طبعآ از شیوه های برخورد آنان و پروسه دستگیری و بازجویی تجربیاتی داشتم. با این حال، اینبار در شرایط کاملآ متفاوت و فضای غریبی قرار گرفته بودم. همزمان با سرکوب خونین تظاهرات سی خرداد بخصوص در پایتخت و آغاز اعدامهای دسته جمعی جوانان در تهران حتی بدون مشخص شدن نام قربانیان، ابرهای تیره و تار اختناق و ارتجاع، آسمان سیاسی-اجتماعی کشور را فراگرفته بود. نفیر نفرت انگیز دیو پلید جماران، و موج خون و جنون و فرمان و فتوای کشتار، و تاخت و تاز باندهای سیاه و تبهکار در هر کوی و برزن، خبر از تغییر دوران و آغاز فاجعه ای میداد که ابعاد واقعی آن برای هیچکس قابل تصور نبود...

امیر، یلی بود از سیستان



«امیر» یلی بود از سیستان!


اواخر شهریور ماه سال ۱۳۶۰ بود که در یک بعد از ظهر غم انگیز و پرآشوب، "امیر حیدری" را در هواخوری زندان سپاه اصفهان دیدم و هنوز بعد از سی و چند سال چهره و نام و یاد  و خاطره او در ذهن و دل من غوغا میکند...


***