«لاله های واژگون» ۶۷ از شهر گلها

«لاله های واژگون» ۶۷ از شهر گلها


این روایتی ست از زندگی کوتاه دو نوجوان فداکار و آزاده، دو مجاهد جانفشان و دو «لاله واژگون» که در زادگاه خانوادگیشان، شهر گلها «گلپایگان» جوانه زدند و هر کدام با خون دل سالیان باغبان های پرمهرشان روئیدند و به دشت انسانیت پا نهادند و تازه گل وجودشان در «بهار آزادی» در حال شکفتن بود که دیو پلید دوران، خمینی تبهکار از راه رسید... و از آن پس هیچ کشتزار و گلزاری در ایران زمین نبود که از گزند آن «نفرین مجسم» در امان بماند ... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر